لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
باباافضل کاشانی » غزلیات
دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست
سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست
با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای
با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست
سعیام هبا شده است و طلب بیهده، از آنک
بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست
ممکن که من نه آدمیام، ز آنکه آدمی
یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست
موضوعات مرتبط: سخنسرایان پارسیگو ، باباافضل ، ،
برچسبها:
تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:باباافضل کاشانی » غزل شمارهٔ ۳, | 12:54 | نویسنده : آسمان |